چوب صهیونیست‌ها لای چرخ برجام‎‏‎؛ مذاکرات وین به کدام سو می رود؟-راهبرد معاصر
محسن محمودی، کارشناس سیاست خارجی در گفتگو با راهبرد معاصر پاسخ داد؛

چوب صهیونیست‌ها لای چرخ برجام‎‏‎؛ مذاکرات وین به کدام سو می رود؟

محسن محمودی، کارشناس سیاست خارجی در گفتگویی درباره تاثیر لابی صهونیستی بر سیاست خارجی دولت آمریکا در قبال برجام گفت: رژیم صهیونیستی در شرایطی قرار دارد که از بدو تاسیس این رژیم‏، رژیمی بحران زا بوده است. در واقع وجود این رژیم در گرو این است که مرتبا بحران وجود داشته باشد. رژیم صهیونیستی در نهایت سعی خود را خواهد کرد که هیچگاه روابط خوبی میان ایران و آمریکا برقرار نباشد و شرایط نه جنگ نه صلح کنونی پایدار بماند.
محسن محمودی؛ کارشناس سیاست خارجی
تاریخ انتشار: ۲۰:۴۸ - ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۱ - 2022 May 10
کد خبر: ۱۳۲۶۲۰

چوب صهیونیست‌ها لای چرخ برجام‎‏‎؛ مذاکرات وین به کدام سو می رود؟

 

 به گزارش راهبرد معاصر، مذاکرات وین بر سر احیای توافق هسته ای ایران، از اواخر اسفند سال گذشته متوقف شده و نشست جدیدی در هفته‌های اخیر برگزار نشده است. مذاکراتی که با حضور نمایندگان ایران و کشورهای 1+4 از فروردین سال گذشته کلید خورد و هتل کوبورگ وین تا به امروز میزبان 9 نشست طرفین برجام منهای آمریکا بوده است.

 

وقفه حدودا دو ماهه در مذاکرات وین در حالی پیش آمد که پیش از آن گفته شده بود پیش‌نویس توافق احیای برجام آماده است و تنها نیاز به تصمیم‌گیری نهایی در تهران و واشنگتن دارد. این وقفه کوتاه و وارد شدن مذاکرات به مرحله تصمیم سیاسی از سوی آمریکا، فرصتی برای تشدید گمانه زنی ها حول به نتیجه نرسیدن مذا کرات و البته گسترش جریان‌سازی‌های هدفمند رسانه‌ای به‌ویژه از سوی محافل غربی پدید آورد. هر چند مقامات هیچکدام از کشورهای حاضر در مذاکرات، چنین گمانه ای را تائید نمی کنند.

 

نظر به سابقه بدعهدی کشورهای غربی و به‌ویژه آمریکا در اجرای برجام، جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده دست‌یابی به توافقی قوی، عادلانه و پایدار را به عنوان نتیجه مذاکرات وین قابل قبول می داند، تا از این طریق بستر لازم برای رفع تحریم‌ها و بهره مندی کامل از منافع اقتصادی ذیل برجام میسر شود. تهران همچنین از ابتدای مذاکرات به طور مصمم اعلام کرده، غیر از تجدید مفاد توافق هسته‌ای 2015، هیچ موضوع دیگری را روی میز مذاکرات با کشورهای حاضر در برجام به بحث نخواهد گذاشت.

 

از سویی جمهوری اسلامی با توجه به عبور از مرحله دشوار فشارهای ناشی از تحریم های آمریکا و به شکست کشاندن کارزار فشار حداکثری به اذعان مقامات آمریکایی، هرگز توافقی را نخواهد پذیرفت که خالی از مزایای اقتصادی برجام باشد. انتظار می‌رود این روزها، افزایش پیچیدگی‌ها در تحولات بین‌المللی به طور خاص با محوریت بحران اوکراین، آمریکا را به این درک رسانده باشد که تاکید بر ادامه این روند، دستیابی به توافق را دشوارتر خواهد کرد.

 

با این حال خبرهایی که از کاخ سفید می رسد، حکایت دیگری را خبر می دهند. وب‌سایت خبری تحلیلی اکسیوس ۱۵ اردیبهشت، به نقل از یک مقام ارشد صهیونیست نوشت مشاوران امنیت ملی آمریکا و رژیم صهیونیستی بر چگونگی اعمال فشار بر ایران با این هدف متمرکز شده اند، تا جمهوری اسلامی را به نقطه ضرورت احیای برجام، حتی با صرفنظر از برخی خواسته های خود سوق دهند.

 

 رژیم صهیونیستی که بارها و صراحتا مخالفت خود را، با پیش‌نویسی که در جریان مذاکرات ماه‌های اخیر در وین تنظیم شده، اعلام کرده، در مذاکراتی که هفته گذشته در کاخ سفید داشته در جهت تشدید فشار بر تهران چند گزینه را پیشنهاد کرده است. تصویب قطعنامه ضد ایرانی در نشست ماه آینده شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و در عین حال افزایش بازدارندگی نظامی آمریکا در خاورمیانه از جمله تقلّاهای رژیم صهیونیستی ضد جمهوری اسلامی است.

 

به منظور بررسی ابعاد مختلف این اقدام صهیونیست ها و تاثیر آن بر آینده مذاکرات وین به سراغ محسن محمودی، کارشناس سیاست خارجی رفتیم.

 

محمودی در ابتدا یادآور شد: در ارتباط با تحرکات اخیر ژیم صهیونیستی و آمریکا در جهت اعمال فشار بر جمهوری اسلامی دو نکته را باید مدنظر قرار داد. این واقعیت که سیاست خارجی جو بایدن از روزی که تصمیم گرفت به عنوان نماینده دموکرات ها، نامزد ریاست جمهوری آمریکا شود‏، بر این مبنا استوار شد که خط پررنگ و متمایزی با سیاست خارجی دونالد ترامپ داشته باشد. در نتیجه زمانی‌ که سکان کاخ سفید را در اختیار گرفت سعی کرد به اتحادها و کنفرانس های بین المللی، که در زمان جمهوری خواهان جدی گرفته نمی شد، بازگردد. روابط را با متحدان اروپایی بهبود بخشیده و در این میان البته بازگشت به برجام یکی از پررنگترین شعارهایی بود که در ارتباط با سیاست خارجی بایدن در خارومیانه به کرات شنیده شد.

 

این کارشناس سیاست خارجی تاکید کرد: اما در واقع این بازگشت از سیاست های ترامپ در همه زمینه ها عملی نشد. این سیاست از جمله در مورد برجام و مواردی دیگر با بن بست مواجه شد. متاسفانه آمریکا برای چنین حالتی سیاستی تعریف نکرده و مشخص نکرد در صورت نبود برجام‏، به هر دلیلی چه ناتوانی غرب در تامین خواسته های ایران و چه عدم تمایل ایران برای اجرای یکجانبه این توافق، چه برنامه دومی اجرا شود یا در واقع راهکاری با مختصات دقیق و درست تعریف نشده، که آمریکا قادر به مانور بر روی آن در چنین شرایطی باشد. در اینجا نمی توان گفت تحرکات تل آویو و واشنگتن با هدف تشدید سیاست فشار حداکثری است، زیرا ما کماکان در دوره فشار حداکثری هستیم. آمریکا تمام تحریم هایی که توانسته علیه ایران به کار گرفته است.

 

محمودی در ادامه افزود: از سویی رژیم صهیونیستی نهایت سعی خود را به‌ کار بسته تا توافق هسته ای را از بین ببرد، اما این رژیم هم سیاست و استراتژی مشخصی برای حالت عدم وجود برجام ندارد. قطع به یقین اگر از بلوف حمله نظامی بگذریم، تل‌آویوهم سیاست مشخصی در این زمینه ندارد.

 

 وی دوره  کنونی را دوره گنگ و مبهم در سیاست خارجی واشنگتن و تل آویو توصیف کرد و افزود: مسئله دوم این است که باید در نظر داشته باشیم‏،  پیوند زدن سیاست خارجی یک کشور با یک حزب دغدغه ها و مشکلات خاص خود را دارد. یعنی اگر برای احیای برجام تلاش شود و دولت جمهوری خواه بعدی آمریکا آن را برهم زد دیگر نمی توان نام توافق نامه را بر روی برجام گذاشت. در نتیجه این دو مسئله، حالتی از بلاتکلیفی و گنگی را در سیاست غربی ها بوجود آمده است.

 

کارشناس مسائل هسته ای می گوید: تحرکات فعلی رژیم صهیونیستی فراتر از مسئله هسته ای است. رژیم صهیونیستی در شرایطی قرار دارد که از بدو تاسیس این رژیم‏، رژیمی بحران زا بوده است. در واقع وجود این رژیم در گرو این است که مرتبا بحران وجود داشته باشد. رژیم صهیونیستی در واقع نهایت سعی خود را خواهد کرد که هیچگاه روابط خوبی میان ایران و آمریکا برقرار نباشد و شرایط نه جنگ نه صلح کنونی پایدار بماند. به گفته محمودی، تل آویو تحقق این موضوع  را هم با توسل به لابی های خود‏، تحریک کشورهای منطقه علیه ایران یا فشار کشورهای منطقه بر آمریکا برای سازش نکردن با ایران یا دست کم به رسمیت نشناختن خواسته های منطقه ای ایران، پیش می برد. سیاست رژیم صهیونیستی در قیاس با سایر بازیگران منطقه ای‏، سیاست کاملا مشخصی است. این رژیم نهایت سعی خود را به کار می گیرد تا از کارت آمریکا خود استفاده کند و هیچگاه مجال تکرار تجربه اوباما را نخواهد داد.

 

محمودی در ادامه تحلیل خود یادآور می شود: واقعیت این است که اگر بپذیریم هنوز امکان احیای برجام وجود دارد، روند کنونی چندان خوشبینانه نیست. زیرا مشوق هایی که برای ایران درنظر گرفته شده، خیلی کمتر از آن است، که جمهوری اسلامی را ترغیب به پذیرش شرایط کنونی احیای برجام کند. چرا که اقدامات مشروط، تنبیهی و نظارتی علیه ایران به مراتب بیشتر از موارد دیگر است. مضاف بر اینکه پاداش‌های اقتصادی در سایه برجام هم دست کم نیاز به گذر زمان برای تحقق دارد. ازسویی سیاست های کنونی آمریکا، به‌ویژه نشست های اخیر با رژیم صهیونیستی، در واقع بیش از پیش فضا را به سمت نا امیدی سوق می دهد. اگر آمریکا به دنبال یک سیاست خاورمیانه ای مستقل باشد، نه تنها در ارتباط با ایران‏ بلکه در قبال سایر کشورها، نباید تا این حد سیاست خارجی هماهنگ با رژیم صهیونیستی داشته باشد. متاسفانه موضع گیری های فعلی دولت بایدن و تصوری که از فضای پیش رو داریم، چیزی نیست که بتوانیم آن را به احیای دیپلماسی و برجام ترجمه کنیم.

 

تحلیلگر مسائل هسته ای معتقد است بایدن هم در قبال ایران و هم در اتخاذ سیاست های دیگر عملکرد موفقی نداشته است. وی افزود: واقعیت اینست که طیف زیادی از کشورهای متحد و دوست آمریکا از عملکرد دولت واشنگتن ناراضی هستند. به عنوان مثال اروپایی ها می گویند دولت آمریکا در قبال روسیه شدت عمل لازم را به خرج نداده است. نقشی که آمریکا چند دهه قبل در جهان ایفا می کرده‏، کمرنگ شده است. کشورهای عربی هم ناراضی هستند و احساس می کند آمریکا آنها را تنها گذاشته و در صورتیکه درگیر بحران شوند، نمی توانند روی واشنگتن حساب کنند. در حال حاضر تمام توجه آمریکا به سمت آسیای شرقی و چین رفته است. بنابرین بسیاری از کشورها از سیاست خارجی بایدن راضی نیستند.

 

محمودی تاکید کرد: شکست سیاست خارجی بایدن،‏ صاحب نظران را به این نتیجه رسانده که تحولاتی از جمله شکست آمریکا در افغانستان، جنگ اوکراین و عدم موفقیت دولت بایدن در احیای برجام، سیاست آمریکا را محتاج بازنگری کلی کرده، به نحوی که هم دغدغه های متحدانش را تامین کند، هم پویایی و به روز بودن خود و هم نگرانی آمریکا از بابت چین را پوشش دهد. انتظار می رود این بازنگری به نحوی صورت گیرد که تمرکز آمریکا بر یک منطقه، سیاست های آن در سایر مناطق و در قبال دیگر کشورها تحت الشعاع قرار ندهد.

 

این کارشناس سیاست خارجی در پایان تحلیل خود یادآور شد: تحولات منطقه ای و جهانی نمی تواند بسترساز جبهه تازه ای از تنش از سوی تل آویو و واشنگتن باشد. محمودی گفت: واقعیت این است که پس از فروپاشی شوروی و شکل گیری قدرت های اقتصادی جدید، آمریکا دیگر نمی تواند همانند فضای دو قطبی، یا چند سال پس از فروپاشی شوروی به عنوان تنها ابرقدرت جهان، در عرصه بین المللی نقش آفرینی کند. جهان کنونی هیچ ابرقدرتی ندارد و چندین قدرت بزرگ که رو به افزایش هستند، در آن حضور دارند. به یقین جهان پس از این به مراتب چند قطبی ترخواهد بود. در نتیجه آمریکا نمی تواند همانند گذشته سیاست هایی را باز تعریف کند، که ساختار سیاسی کشورها را تغییر دهد یا در تدارک حمله نظامی علیه سایرین باشد. آمریکا خود بالطبع نیازمند اتحادها و ائتلاف های جدید است.

 

مرکز ثقل سیاست جهان کنونی نیز تغییر خواهد کرد و شرق آسیا، آفریقا، آسیای  جنوب شرقی و آمریکایی لاتین اهمیت بیش از پیشی خواهند داشت. در نتیجه اگر آمریکا بخواهد در جهان جدید با همان سیاست های گذشته وارد عمل شود‏، قطعا با بحران های بیشتری مواجه می شود، نمی تواند هم پیمانان خود را راضی نگه دارد و رسوایی هایی همانند خروج از افغانستان اجتناب پذیر نخواهد بود. کاستی های سیاست آمریکا از هم اکنون مشهود است و اگر تغیرات اساسی در پیش نگیرد، در جهان جدید این ایرادها باقی مانده و قطعا رو به تزاید خواهد رفت.

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده